مدح و وفات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
شب بود، نـور عرش خداوند دیده شد فـریـاد ابـرهـای بـهـاری شـنـیـده شـد باران به سمت پهـنۀ ساحل کشیده شد در جزر و مَدِّ عاطفه، عشق آفریده شد امـواجِ حـاجـتـیـم که غـرقِ تـلاطـمـیم دلـدادگـان حـضـرت مـعـصـومۀ قُـمیم بـالاتـرین عـروج قـنـوتِ دعـا! سـلام پـنهـانتـرین تـشرف جـبریلها! سـلام شـوق تـوسّـلات سـحـرگـاهِ مـا! سـلام ای قــبـلـۀ قـیــامِ امــامِ رضــا! ســلام ما حـاجـیـان کـعـبـۀ خـواهـر برادریم سجـدهگـذار تُـربت مـوسَیبنجـعـفریم غـم در شکـوه شادی آئیـنهها گُم است رزق شراب مستیِ ما پای این خُم است مـیـلِ کـبـوتـرانـگیِ ما به گـنـدم است زیبـاترین مسافـرتم، مشهد و قـم است این سـعیِ پُـر صفـایِ گدا را زیاد کن جـان رضـا زیـارت مـا را زیــاد کـن فـوّارههای صحـن تو حـظِّ وضوی ما مِهـرت هـمیشه آمده در جستجـوی ما ای کاش یـاکـریـم حـرم بود، قـوی ما «بانـو» نگـو، بـگـو هـمـۀ آبـروی ما نامت، حجاب روی سر دخترِ من است ذکر رضا رضا شرفِ کشور من است تا طـفـلِ مـکـتب تو به عـالِم شبـیه شد دست هـزار عِـلـم، دخـیـل ضریح شد مشـق پُـر اشـتـباه شب ما، صحیح شد هر مرجعی کنار تو نُطقش فصیح شد حـوزه، نـشـانـۀ هـنـر سروری توست فخـرِ طبـاطـبـاییِ ما، نـوکـری توست از شوق وصلِ چشمۀ تو، جو شدن خوش است مثل گلاب، در حرمت بو شدن خوش است در دست خادمان تو، جارو شدن خوش است در صحن آب و آینه، آهو شدن خوش است آهـو نـشد، نـشد، تو بـیـا وُ ثـواب کـن مـن را کـبـوتـر حـرمت انـتـخـاب کن از برکت حضور تو دنیا ادامه داشت امروز رفت و فرصت فردا ادامه داشت در هیبت تو جلـوۀ زهـرا ادامه داشت این "اشفـعی لنا"ی لب ما ادامه داشت تـا در زمـان حـادثـههـا مـادری کـنـی در حشر با شفاعت خود، محشری کنی کـم کم شـروع واقـعـۀ اشـک و آه شد تـب کردی و کـرانـۀ گـیـتـی تـبـاه شد روز عَـجـم زمان غـروبت، سـیاه شد قـم نه، بگـو تـمـام جـهـان بیپــناه شد سَم گرچه نای پَر زدنت را نشانده است امّا وقـار ساحـت تو حـفظ مانده است |